ملکه بانو

مادرها در قلب پسرانشان ملکه ای هستند که هیچ زنی در هیچ جای دنیا جای آنها را نخواهد گرفت.

۲۰۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ملکه» ثبت شده است

از این جا از آن جا از همه جا

تصمیم گرفتم "من دیگر ما" رو بخرم. فقط به خاطر این که میخوام زیر نکته هاشو خط بکشم. البته علاوه بر این احساس کردم از اون کتاباییه که لازمه هر چند وقت یه بار یه نگاه بهش بندازی. گفتم آقای پدر زحمتشو بکشن. امیدوارم این هفته بتونن بخرن که از شنبه شروع کنم.


داشتم برنامه ماه آبانم رو می نوشتم، یه نگاه به برنامه ماه های قبل انداختم. دیدم اوایل سال تو لیستم فقط اسم دو تا کتاب برای خوندن بود که اونا هم خط نخورده مونده بودن. این دفعه لیستم اسم 7-8 تا کتاب هست. خودم از این پیشرفتم کلی کیف کردم!!


بعد مدت ها دارم در تنهایی به سر می برم. بس که این 3 تا مرد خانه ما با هم ناهماهنگن. این یکی می خوابه، اون یکی بیدار میشه. وقتی بچه ها خوابن، باباشون میاد. و همین طور ... . الانم شازده پسر خوابه. اون دو تا هم با هم رفتن هیئت.


می خوام یه دفتر بخرم بلکه به ذوقش دوباره شروع کنم کمی بنویسم.


چقدر خوبه یه خاله داشته باشی با یه دستپخت محشر، بعد هر دفعه میری خونش کلی با غذاهاش حال کنی. انقدر که به بچه هاش بگه غذا رو باید برای ملکه پخت! 

یعنی یه آش پخته محشر، دلم نمیاد نخورم!

۴ نظر
ملکه بانو

روزهایی با انرژی منفی

روزایی که نماز صبحم قضا میشه رو دوست ندارم.

۰ نظر
ملکه بانو

جوشانده خوران

سه روزه خودمان را بسته ایم به دم کرده آویشن و پونه بلکه سرماخوردگی رخنه نکند در وجودمان. چقدر هم بدمزه است این جوشانده!

۸ نظر
ملکه بانو

این نیز بگذرد

چقدر خوبه روزای بد موندگار نیست.

چند روز پیش داشتم دفترای قدیمیم رو نگاه می کردم. یکیش مال روزای خرابی اوضامون بود. وقتی نوشته هامو می خوندم خدا رو شکر می کردم که همش گذشته و خاطراتشون هم حسابی کمرنگ شده. الحمدلله رب العالمین


۰ نظر
ملکه بانو

چله گیری

فکر کنم برای اولین بار در عمرم یه چله رو با سلامتی به انتها رسوندم. برای همین به عنوان جایزه می خوام کتاب "برتری خفیف" رو برای خودم بخرم. خیلی حس خوبیه این که به خودت ثابت کنی می تونی. جدا یه معضل بود برام. احساس می کردم چقدر اراده ضعیفی دارم که یه چله رو نمی تونم کامل انجام بدم. تصمیم دارم چند تا مورد از این چله رو انتخاب کنم با چند تا دیگه یه چله جدید بگیرم. 


لازمه بگم همه موارد دعا و ذکر نیست؟!

۳ نظر
ملکه بانو

شروع روز با یه شازده پسر سرماخورده

روزایی که از صبح زود بیدارم ولی ساعت 9 می بینم کار خاصی نکردم، احساس خیلی خیلی بدی بهم دست میده.

حتی با تمام تلقین های مثبتی که سراغ دارم من باب اهمیت و اولویت بچه ها و بچه داری.

۰ نظر
ملکه بانو

لحن، دستور، کنترل خشم، ...

تازگی احساس می کنم زیادی به شاهزاده امر و نهی می کنم، کنارشم زیادی غر میزنم بهش بابتشون، و تذکراتم زیاده. 

میخوام بعد از تموم کردن "تربیت بدون فریاد" و مرور چند تا کتاب و نوشته هایی که دارم و همین طور سخنرانی دکتر فرهنگ درباره روش های غلط و درست تربیت و در واقع دستور دادن به یه سرجمع در این مورد برسم و سعی کنم اصلاح کنم خودمو.

این چند ماه که جدی دارم روی کنترل خشمم کار می کنم، احساس کردم گاهی خیلی الکی حرص می خورم و سر چیزای بیخودی گیر میدم. لحن صحبت کردنمم حسابییییییییییی جای کار داره. فعلا می خوام روی دستور دادنام کار کنم. می خوام یه لیست از قوانین قابل ارزش برای بحث بنویسم و نتایج عدم انجامش توسط شاهزاده تا بدونم سر چه چیزایی نباید گیر بدم.

خیلی خیلی نیاز به دعا و انرژی های مثبتتون دارم.

۴ نظر
ملکه بانو

یه سال به مرگ نزدیک تر

دوشنبه تولد 28 سالگیم بود.

روز تولد گندی بود ولی خوب من اصلا هیچ گونه اعتقادی به مثل "سالی که نکوست از بهارش پیداست" ندارم. به خاطر همین به لطف امام زمان عجل الله تعالی فرجه تونستم از یه موقعیت سخت به نسبت خوب بگذرم و آرامشم رو برگردونم.

بعدشم نشستم دستاوردای 27 سالگیم رو نوشتم که به شدت موجب رضایت و انرژیم شد. با این که اکثریت دستاوردام یه نهال کم جون و تازن، ولی همین که تونستم به لطف خدا دوباره بلند شم و مثل قبل پرانرژی برای ساختن هر چه بهتر زندگیم تلاش کنم، کاملا راضیم می کنه. 

جدا خوشحالم که دوباره برنامه ریزی کردن رو شروع کردم و دارم برای کم کردن وقتای بیهودم تلاش می کنم. امیدوارم 28 سالگیم سال به ثمر نشستن نهال های نوپای زندگیم باشه.


تشکر نوشت:

لوسی می جان شدیدا و عمیقا از تبریکت متشکرم.

۲ نظر
ملکه بانو

قاطی پاتی نوشت

ساعت 10 شب تازه پسرا دنبال بازیشون گرفته، خونه رو گذاشتن رو سرشون.

آقای همسر هم رفتن حرم حضرت عبدالعظیم، مسلمیه معلوم نیست کی بیان. شاهزاده هم گفته تا بابا نیاد نمی خوابم. خدا رحم کنه!

شازده پسرم بدجوووووووور سرفه می کنه. تنشم دون دون شده. صبح باید ببرمش دکتر.

مامان اینا هم بعد 10 روز ان شاء الله امشب میرسن تهران. مشهد بودن. حسابیییییییییی دلم تنگ شده، فردا ان شاء الله برم خونشون.

یه سری کار نصفه دارم دلم میخواد بشینم پاش ولی تا پسرا نخوابن نمیشه.

خواب پسرا حسااااااااااااابی بهم ریخته. حسابی برنامه هام نامنظم شده. سعی کردم تا جای ممکن خودمو سازگار کنم ولی فکر کنم یکی از دلایل کم اعصابی این روزام همین باشه.

گاهی که قاطی می کنم، به خودم میگم آیا اوردن بچه های بعدی با این وضعیت درسته؟

دلم حسابی کربلا می خواد. یعنی میشه آقا ما رو بطلبن؟

۳ نظر
ملکه بانو

...

دلم یه دل سیییییییییر گریه می خواد

۰ نظر
ملکه بانو

...

چند روزه عجییییییب بی اعصابم

۳ نظر
ملکه بانو

هشتمین سالگرد ازدواج

چند ساعتی است وارد نهمین سال ازدواجمان شده ایم.
امیدوارم نهمین سال زندگی مشترکمان با مژده ظهور حضرت زیباترین و بهترین سال عمرمان شود.
۶ نظر
ملکه بانو

...

امروز وقت خواب شازده پسر کاااااااااامل به رمان خوندن گذشت و منو از برنامم انداخت و البته منو بیشتر و بیشتر بر ترک عادت رمان خوانی مطمئن کرد.


۱ نظر
ملکه بانو

که چی بشه؟

تازگیا هر کار یا تصمیم جدیدی که میخوام بگیرم میگم "که چی بشه؟"

مثلا من شدیییییییدا به درس خوندن علاقه دارم اما همش میگم که چی بشه؟ من که نمیخوام کار بکنم، برای چی باید درسمو ادامه بدم؟ تا به حال هم انگیزه غیردنیایی براش پیدا نکردم.

فکر کنم عادت خوبی باشه. این کار باعث میشه کارایی که به هدفمون ربط نداره رو شروع نکنیم یا اگه انجامشون میدیم درصدد حذفشون برآییم.

۳ نظر
ملکه بانو

اعتراف نامه

اعتراف می کنم کاملا از فروش خونه و رفتن به خونه جدید ناامید شدم.


۴ نظر
ملکه بانو

شب های مادرانه

بعضی شبا دلم میخواد بشینم زار زار گریه کنم.

۵ نظر
ملکه بانو

لذتی از جنس قلم

امروز اولین صفحه از کتاب خطم رو پر کردم و رفتم به دوران دبستان

۰ نظر
ملکه بانو

...

حالم اصلا خوب نیست. یه مقدار علتشو می دونم یه مقدارشو نمی دونم.

خیلی بده دیگه اینجا هم نمی تونم حرفامو بزنم.

کاش دوستی داشتم که میشد حرفای ممنوعه دلمو بهش بزنم.

۳ نظر
ملکه بانو

135 نکته برای اعتماد به نفس

دارم دوباره کتاب "135 نکته برای اعتماد به نفس" می خونم و یادداشت برداری می کنم. خیلی کتاب عالی و خوبیه. دوست داشتید بخونید.

نویسنده : سوزان جفرز

مترجم : سپیده خلیلی

ناشر: انتشارات قدیانی

۲ نظر
ملکه بانو

کنترل خشم

دیشب بدجوری از دست شاهزاده عصبانی شدم. هنوز از دست خودم ناراحت و کلافم!

کاش زودتر برسه روزی که بتونم خودم خشمم رو کنترل کنم.

۳ نظر
ملکه بانو