ملکه بانو

مادرها در قلب پسرانشان ملکه ای هستند که هیچ زنی در هیچ جای دنیا جای آنها را نخواهد گرفت.

۴ مطلب در آبان ۱۳۹۷ ثبت شده است

کلمه نویسی یک کلاس اولی نیمه چه باسواد

شاهزاده یه دفتر دارن به اسم تمرین آزاد، بعد می‌تونن ۷ خط توی هر صفحه اش بنویسن. هر کلمه یا جمله ای که خواستند. بعد دیدم نوشته: سبر (صبر)

نشستم نگاه کردم دیگه چیا نوشته، دیدم نوشته: امومان. میگم یعنی چی؟ میگه عموم که میگن عموم مردم. حالا این جمعشه.

ادادم. گفتم این چیه؟ میگه اعداد دیگه.

عصا رو هم اسا نوشته بود.

یعنی غش کرده بودم از خنده. فقط کلی قربون صدقه اش رفتم

۳ نظر
ملکه بانو

ماجراهای ملکه و ترشی

هفته های در هم برهمی داشتم، هم از لحاظ روحی هم جسمی هم کاری. حالا این وسط ۳ کیلو سیر خریدم برای سیرترشی. صبح برای نماز که بیدار شدم نخوابیدم و نشستم پای حبه کردن سیرها، دعا کردم شازده پسر بخوابه که خدا رو شکر تا نصف بیشترش خوابید. بعد هر چه شیشه از هر کجا داشتم خالی و جمع کردم و پر کردم از سیر ها و سرکه. 

بعد مواد ترشی خریدم برای ترشی و الان شیشه منتظرم سبزی ترشی خشک شود تا مخلوطم کامل شود. عجیب دلم می خواست لیته هم درست کنم ولی دیگر توانش را در خود ندیدم. تازه شیشه کم دارم و تصمیم گرفتم در همون ظرفای پلاستیکی بریزمشون.

اضافه کلم ها رو هم شور کردم.

چقدر دلم می خواست یه ترشی لبو هم درست کنم، اما از پارسال هنوز داریم. شاید هفته آینده به سرم زد و کمی درست کردم. با این که لبو دوست ندارم اما رنگ قرمزش حسابی سرحالم می کند. عجیب به سفره هم زیبایی می دهد.

فردا کلاس دارم با کلی تکلیف که هیچ کدوم رو انجام ندادم. کلی ظرف کثیف تولید کردم که نشستم. تازه خوابمم میاد. فردا هم ان شاء الله عازم مشهدیم، چمدان را هم کامل نبستم. (نایب الزیاره خواهم بود ان شاء الله)


۳ نظر
ملکه بانو

خواب ظهرگاهی

خانواده همسر تقریبا همه رفتن کربلا. بعد مادر آقای همسر تنها مونده ما اومدیم پیشش. القصه جمعه شب اومدیم شب خوابیدیم، بعد حدود ۲:۳۰ جمع کردم با شازده پسر رفتیم خونه که به شاهزاده برسیم. رسیدبم و من از خستگی دراز کشیدم، شازده پسرم اومد کنارم. دراز کشیدن همان و خوابیدن همان. حالا بچم اومده پشت در هر چی زنگ میزنه کسی باز نمی کنه. میاد بالا می کوبه به در بازم کسی باز نمی کنه. بنده خدا همسایمون می شنوه میاد میگه من صدای داداشتو شنیدم، کفشاشونم هیت. حالا زنگ میزنن همسرم ، اونم هر چی زنگ میزنه به تلفن خونه و موبایلم من جواب نمیدم. زنگ میزنه به مامانش میگه ملکه اونجاست؟ میگه نه یه ساعتی هست راه افتاده. بنده خدا نگران سریع راه میفته. حالا من یه دفعه از خواب می پرم می بینم ساعت ۴، شاهزاده نیست. گوشی بر میدارم زنگ بزنم می بینم همسرم چند دور زنگ زده، حدس می زنم شاهزاده رفته باشه خونه همسایه. بچم گریه کنون اومد خونه!

اصلا چنین چیزی سابقه نداشت. خلاصه که نیم ساعت خوابیدیم، یه ملت رو نگران کردیم!

۲ نظر
ملکه بانو

دعای غریق

دعای غریق رو زیاد بخونیم: «یا الله یا رحمن یا رحیم یا مقلب القلوب ثبت قلبی علی دینک»



حضرت ابی عبدالله علیه السلام فرمودند که : 

«زود است می‌رسد به شما شبهه‌ای، پس باقی می‌مانید بدون علمی و بدون امام راهنمایی ظاهرا، و نجات نمی‌یابد در آن شبهه مگر کسی که بخواند دعای غریق را.»

گفتم: چگونه است دعای غریق؟ 

فرمودند می‌گویی:

«یا الله یا رحمن یا رحیم، یا مقلب القلوب، ثبت قلبی علی دینک».

۱ نظر
ملکه بانو