امروز روضه ماهانمونه، بعد خانواده دو طرف رو گفتیم برای افطار. موندم چه جوری میخوایم جاشون بدیم! میخوایم تخت شاهزاده رو برداریم آقایون تو اتاق باشن. باید چند تا قریش به خونمون بخونم جامون برکت پیدا کنه!
امروز روضه ماهانمونه، بعد خانواده دو طرف رو گفتیم برای افطار. موندم چه جوری میخوایم جاشون بدیم! میخوایم تخت شاهزاده رو برداریم آقایون تو اتاق باشن. باید چند تا قریش به خونمون بخونم جامون برکت پیدا کنه!
وقتی اخبار رو نگاه میکردم و غرور و افتخار رو توی صحبت ها میدیدم، یه لحظه به این فکر کردم وقتی حضرت بیان و نسل همه دشمنان از روی زمین برداشته شه، چه حسی خواهیم داشت؟!
میشه اون روز رو هر چه زودتر به چشم ببینیم؟!!
امروز سالگرد فوت مادربزرگمه. ممنون میشم اگه دوست داشتید یه فاتحه با 4 تا توحید براشون بخونید. متشکرم
دعای ابوحمزه پتانسیل آن را دارد که جمله به جمله اش را بزرگ کنی آویزانش کنی به دیوار یا بنویسی و بزنی به در یخچال و روزها و شب ها تکرارش کنی، التماسش کنی.
چقدر زیبا و عمیق است این دعا!
و باز هم یتیم شدیم.*
*: "انا و علی ابوا هذه الامه" رسول اللهصلی الله علیه و آله و سلم
فرض کنیم ما یکی از هزاران هزار بخشوده این ماه بوده باشیم. آیا برنامه ای برای بخشوده ماندن داریم؟
دقیقا 6 سال پیش همین موقع خدا به ما لطف کرد و فرشته ای از نسل پیامبرش را به ما عطا کرد.
چه زود گذشت این 6 سال!
خیلی طول کشید تا یاد گرفتم توان، استعداد، روحیات، موقعیت ها و امکانات آدم ها با هم متفاوته؛ پس امتحانات، سختی ها، راحتی ها، ناراحتی ها، اولویت ها و عکس العمل های آدم ها با هم متفاوت خواهد بود. پس حسرت، حسادت، قضاوت ممنوع!
دلیل نداره اون کاری که تو کردی، برای بقیه هم درست ترین کار باشه.
دلیل نداره چون تو تونستی در یک شرایط سخت ادامه بدی، بقیه هم بتونن در اون شرایط ادامه بدن.
دلیل نداره راهی که به نظر تو غلطه برای بقیه هم غلط باشه. گاهی درست ترین کار در شرایط متفاوت و برای آدم های متفاوت، تفاوت می کنه.
دلیل نداره شرایطی که از نظر تو خیلی مناسب و راحته، برای دیگری هم همین طور باشه.
قضاوت های صددرصدی باعث میشن دلم بگیرن. من به خاطر داشتن فامیل هایی از قشرهای مختلف یاد گرفتم آدم های مختلف رو مطمئن و حق به جانب قضاوت نکنم. این که حزب الهیا فلانن، مانتوییا بیسارن، یه چشمی رو بگیرا بهمانن، سپاهیا فلانن، انجمنیا بهمانن و برو تا آخر.
اگه بتونم مثال نقضش رو برای طرف میارم ولی گاهی نمیشه حرفی زد و من دلم می گیره از این قضاوت های نابجا، مخصوصا اگه طرف رو قبول داشته باشم. اون وقته که باید کلی رو مخ خودم کار کنم که هر کس یه ایرادی داره، حالا اینم یه حرفی زد نباید از چشمت بیفته!
دوباره از جا بلند شدم. کمی سردرگمم. احساس میکنم به یه نقشه راه جدید نیازمندم ولی هنوز نتونستم ذهنم رو جمع کنم. هنوز ذهنم مشغوله و شلوغ پلوغ، اما همین که دوباره از جا بلند شدم ، خوبه.
چقدر خوبه ماه رمضان داره میاد. ماه رمضان پر از حسا و موقعیتای نابه. امیدوارم بتونم و بتونیم ازش بیشترین و بهترین بهره رو ببریم.
گاهی اوقات یه جمله کل انرژیت رو از بین می بره، انگیزت رو نابود می کنه، همه ذهنیتی که از پیشرفت داشتی رو هم به فنا میده.
دوست دارم یکی از این مدارس غیردولتی که میلیون میلیون شهریه میگیرن برای کلاس اولشون، یه ریزهزینه بدن ببینم چقدر از این میلیون ها رو خرج مدرسه و بچه ها می کنن!
بر شما باد به گوش دادن چند باره "چگونه گناه نکنیم" آقای رائفی پور.
از اون روزی که با خودم قرار گذاشتم اگه کسی چیزی گفت که با اطلاعات قبلی من تفاوت داشت، فکر نکنم اشتباه می کنه؛ کلی چیز جدید یاد گرفتم.
روز جمعه صبح پدر و پسرا رو بیدار کردیم که بریم کاشان. رفتیم دنبال مامان اینا سوارشون کردیم که راه بیفتیم که ماشین بازی دراورد و تا درست شه شد نزدیک ظهر و ما از کاشان رفتن افتادیم. نمی دونم چرا قسمت نیست ما کاشان رو ببینیم!!
این شد که رفتیم قم. خیلی خوب بود. بعد از سال ها تونستم به راحتی مقابل ضریح خانم بشینیم و نفس بکشم. عالی بود. انگار توی بهشت داری نفس می کشی.
قمیای عزیز لطفا هر بار میرید حرم یه سلامی از طرف من بدید لطفا.
به امید دیدن گلاب گیری برای فردا قرار کاشان گذاشتیم، بعد سرچ کردم دیدم از نیمه اردیبهشت تازه شروع میشه گلاب گیری!
از اونجایی که جمعه های آینده تا آخر اردیبهشت یحتمل پرن، و از اونجاتر که خواهر محترمه گفتن بناهای تاریخی قشنگی داره، قرار فردامون همچنان پابرجاست.
قراره ان شاء الله اردیبهشتمان با کاشان شروع شود و با قم به شب رسد.