دیروز تصمیم گرفتم اعتیادم رو به رمان خوندن ترک کنم.
خیلییییییییی سخته ترک چیزی که چیزی حدود 5 سال همدم روزها و شبای تنهاییا و داغونیات باشه، اونم در روزهایی که حالم شدیدا خرابه. اما دلم میخواد این بار دردش رو تحمل کنم تا وقتی تمام مخدرش از خونم پاک شه. تا روزی که موقع حال بدم ناخودآگاه دست و دلم نره سمت رمان و ساعت ها از عمر باارزشم صرف خوندن اون نشه.