استادمون میگن: ایران مثل یک کشتی در حال غرق شدنه که توی دهه اول محرم امام حسینعلیه السلام سر کشتی رو بالا می گیرن تا مردم یه نفسی بکشن.
استادمون میگن: ایران مثل یک کشتی در حال غرق شدنه که توی دهه اول محرم امام حسینعلیه السلام سر کشتی رو بالا می گیرن تا مردم یه نفسی بکشن.
میدونم که نمی خواست ناراحتم کنه. درست که پشیمون شد و عذرخواهی کرد. اما یه تکه از قلب من کنده شده! یه تیکه که کاملا جای خالیش محسوسه.
یکی از بچه های دانشگاه داداشش دقیقا همون رشته ما همون دانشگاه قبول شده،همین بهانه ای شد برای مرور خاطرات دانشگاه. چه استادای تحفه ای داشتیم! و چه بچه های ماهی بودن هم ورودیای ما!
چقدر زود گذشت!
باورم نمیشه 8 ساله که همخونه آقای پادشاه شدم! چقدر زود گذشت! کاش این نهمین سال بهترین این سال ها باشه.
دارم دوباره تمرین می کنم لذت بردن از روزگار گذراندن با پسرانم را.
گاه لازم است مدام به خود یادآوری کنیم فرصت اندک بودن با بچه ها را.
چند روز پیش بود که برای اولین بار از خودم پرسیدم: واقعا توانیی داشتن و سروکله زدن با ۴ تا بچه رو دارم؟!
و این سوال شروعی بود برای شکی که این روزها به جانم افتاده: آیا میتونم درست تربیتشون کنم؟ آیا اعصابشو دارم؟ کم نیارم؟ گند نزنم؟
کسایی که منو از نزدیک میشناسن،، متوجهن چقدر این دودلی برای من عجیب و سخته!
امروز دوستم رو دیدم. درست که تقریبا یک ساعت و نیم دیر رسید، اما خیلی خوب بود. کاش ایران بود تا بیشتر می تونستیم همو ببینیم. تنها دوستیه که خیلی راحت می تونم از برنامه هام براش بگم. شاید از نظر ظاهری و موقعیتی هیچ شباهتی نداشته باشیم، ولی نزدیک ترین روحیه رو به من داره، جوری که حتی قبل از ازدواجش هم خیلی راحت با همدیگه حرف می زدیم.
شاهزاده رمز گوشیم رو عوض کرده و الان یادش نیست چیه و من موندم و یک گوشی قفل شده!
بعدا نوشت:
رفتم گوشی رو فلش کردم. همه اطلاعاتم پاک شد :(
شازده پسر به شددددت غرغرو، بهانه گیر، گریه کننده، دست به زن دار و چسب مادر شده.
شربت سکنجبین درست کردم، گویا نعناش زیاد شده؛ طعمش زیادی مشهود و اذیت کننده است. راه حلی برای بهبودش دارید؟
با شربت ساده مخلوطش کردم ولی اونقدرها بهبود حاصل نشد!
امروز شدیییییییییدا از غرهای شاهزاده خسته شدم. این شد که کلی آرد ریختم توی لگن حمام تا بچه ها آرد بازی کنند و کمی دست از سر من بردارن. نتیجه این که حدود یک ساعت و نیم به آرد بازی، جمع کردن آردها، تمیز کردن حمام، آب بازی و در آخر حمام و لباس پوشیدن اختصاص داده شد. تجربه خوبی بود!
اگه بازی خوب مشابهی می شناسید ممنون میشم بگید.
یکی از اساتیدمون می گفت: اگه توفیق کار خیری نصیبتون میشه یا خصوصیت نابی دارید، به خودتون غره نشید، شاید این توفیق به خاطر دعای یکی از اجدادتون نصیبتون شده.
دعا برای نسل و ذریمون تا قیامت رو در این ساعات باقیمانده از ماه مبارک از دست ندیم.