امروز داشتم به ناخونای کوتام نگاه می کردم و فکر می کردم.

به این که تا قبل از بارداری شاهزاده ناخونام همیشه بلند بود، حتی تو مدرسه هم تا جای امکان از دست ناظما فراری بودم.

مادر بودن خیلی چیزا رو تغییر میده، خیلی چیزایی رو که دوست داری می گیره، اما عوضش خیلی چیزای بهتر و باارزش تری بهت میده. جوری که با همه سختیاش حاضر نیستی یه لحظه به مادر نبودنت فکر کنی.


به نظرم مادر بودن خیلی سخت تر از پدر بودنه، اما وقتی به این فکر می کنم که بچه ها معمولا با مادراشون راحت ترن، به خودم میگم ارزششو داره، صبر کن، تو می تونی!


و من در تلاشم برای توانستن