ملکه بانو

مادرها در قلب پسرانشان ملکه ای هستند که هیچ زنی در هیچ جای دنیا جای آنها را نخواهد گرفت.

۵۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شازده پسر» ثبت شده است

لذت‌های مادرانه

حالم خوب نبود و روی تخت خوابیده‌ بودم. یک دفعه صدای اب و ظرف آمد‌. یکی داشت ظرف می‌شست. پسر کوچکم روی پنجه‌های پاهایش ایستاد ها بود و با مایع دستشویی!! ظرف‌های افطار را می‌شست.

 

پ.ن:

باورم نمیشه ام امسال باید بره پیش دبستانی. احساس می‌کنم خیلی کوچیک‌تر از برادرشه در این مرحله.

۵ نظر
ملکه بانو

دندان درد

پسر کوچکم را خواباندم و خوشحال از سکوت و آرامش منزل، مشغول کارهایم شدم. یک دفعه صدای گریه اش بلند شد. سریع به سمتش رفتم. فهمیدم که دندانش درد گرفته. یک قاشق استامینوفن بهش دادم و دوباره خواباندمش. یک ساعت بعد دوباره با گریه از خواب بلند شد. و این روال تا صبح ادامه داشت. دیگر مستاصل شده بودم. هیچ جوره آرام نمی شد. مسکن، مسواک، آب نمک، حمد، دعا، لعن، صدقه. هر چه در چنته داشتم رو کردم اما سود چندانی نداشت. فقط در آغوشش می کشیدم و در حال تکان دادنش دعا می خواندم. یاد شش ماهه رباب افتادم. وقتی که از شدت گرسنگی بی تاب می شد و هیچ کاری از دست مادرش برنمی آمد. وقتی که از فرط استیصال بغل به بغل می چرخید و آرام نمی گرفت. بمیرم برای دل مادرش که در آن چند ساعت چه کشید!

دعا کنیم به حق بی تابی های علی اصغر، آرام بخش قلب رباب را برساند.

 

۷ نظر
ملکه بانو

نعمتی به نام سلامتی

دو سه روزی درگیر مریضی شازده پسر بودم. تب زیادی داشت. به حدی که با سرم و تب بر و انواع کارهای سنتی هم باز تبش بالا بود. ولی خدا رو شکر امروز بهتر شد.

این چند روز همش به یاد نوزادایی بودم که توی بیمارستان هر روز ازشون خون می گرفتن. نوزادایی که انواع دستگاه ها بهشون وصل بود. نوزادایی که حتی بعضیاشون معلوم نبود چه مشکلی دارن. یا اون نوزادی که دکتری مادرشو ناامید کرده بودن. خیلی سخته!

یادمه اون موقعی که گفتن باید شازده پسر به خاطر زردی بستری شه، چقدر حالمون خراب بود. اما بعدش که اون نوزادا و مادراشون رو دیدم، حس کردم چقدر کوچیکه مسئله ما و از اون به بعد با هر بار مریضی بچه ها به اونها فکر می کنم و برای شفاشون دعا می کنم.

یه حمد بخونیم برای شفای همه مریضا، به خصوص فرشته های کوچیکی که مریضیشون قلب مادر پدراشون رو به درد آورده.

۴ نظر
ملکه بانو

لنگه به لنگه

شازده پسر خودش لباساشو انتخاب میکنه. علاقه وافری هم به لباسای بیرونیش داره، در حدی که لباس خونگیاش نو مونده و بیرونیا به فنا رفته!

چند روزه به لنگه به لنگه پوشیدن جوراباش علاقه پیدا کرده. حالا نمیدونم ملت چه فکری در مورد من میکنن؟!! بنده خداها نمیدونن که قضیه از چه قراره، لابد میگن چه مادر شلخته ای، جوراب بچشو لنگه به لنگه پوشونده

۴ نظر
ملکه بانو

آغازی بر یک شروع

فردا شاهزادمان رسما اولین روز مدرسه اش (شما بخوانید پیش دبستانی) را شروع می کند.


تا قبل از این صبح ها برای رفتن آقای همسر با شازده پسر مسئله داشتیم، مانده ام از فردا وقتی پدر و همسر همزمان خانه را ترک می کنند، با این پسر چه کنم؟!!

۵ نظر
ملکه بانو

این نیز بگذرد

شازده پسر به شددددت غرغرو، بهانه گیر، گریه کننده، دست به زن دار و چسب مادر شده.


۱ نظر
ملکه بانو

بازی با آرد

امروز شدیییییییییدا  از غرهای شاهزاده خسته شدم. این شد که کلی آرد ریختم توی لگن حمام تا بچه ها آرد بازی کنند و کمی دست از سر من بردارن. نتیجه این که حدود یک ساعت و نیم به آرد بازی، جمع کردن آردها، تمیز کردن حمام، آب بازی و در آخر حمام و لباس پوشیدن اختصاص داده شد. تجربه خوبی بود!

اگه بازی خوب مشابهی می شناسید ممنون میشم بگید.

۶ نظر
ملکه بانو

دومین

و امروز دومین سالگرد دومین تجربه مادری من!

۱۱ نظر
ملکه بانو

حجامت

بالاخره پرونده سری حجامتای ما تموم شد!

شاهزاده که زیر بار حجامت نرفت اما شازده پسرو حجامت کردیم و من دارم در خوابش ته مونده خونه تکونی پاییزم رو انجام میدم.


بعدا نوشت:

چقدر برای ساعت خواب شازده پسر برنامه ریزی کرده بودم. 2 ساعته بیدار شد!!

۰ نظر
ملکه بانو

پسرا

شاهزاده دیگه حاضر نیست زود بخوابه، یعنی درست تره که بگم حاضر نیست قبل از اومدن آقای پادشاه بخوابه. به خاطر همین تصمیم گرفتیم دیگه ثبت نامش نکنیم مهد.


شازده پسر افتاده رو دور پاره کردن از نوع نابودگرانه. فکر کنم اگه تا 2 هفته دیگه به این کار ادامه بده، کتابی برای شاهزادمون نمی مونه.

۱ نظر
ملکه بانو

واکسن

بالاخره واکسن 18 ماهگی شازده پسرمون رو زدیم، اون هم با سرماخوردگیش.
۲ نظر
ملکه بانو

مُهر

مهرای خونمون یا توسط شازده پسر خورده شده یا نصف شده. اینه که یه سری مهر رو که کنار گذاشته بودم بیرون اوردم ولی هیچ کدوم بوی کربلا نمی دادن، چرا؟!!

من مهر کربلایی می خوام با بوی کربلایی!

۱ نظر
ملکه بانو

بازی های جدید

شروع کردم به خوندن دوباره سفیر شادمانی تا بازیاشو با پسرا انجام بدم. احساس می کنم تازگی دارم براشون کم میذارم. نمی خوام بعدا حسرت این روزا رو بخورم.

شاهزاده چیزی تا شروع 7 سال دومش نمونده. باید فرصت ها رو غنیمت شمرد.


ممنون میشم اگه سایت، کانال یا پیج اینستایی می شناسید که بازی های خلاقانه و جالبی برای دو رده سنی پسرام (1 و 5 سال) یاد می ده، بهم معرفی کنید.

۲ نظر
ملکه بانو

گلدون

شدیدا دلم میخواد یکی دو تا گلدون برای خونه بخرم اما با وجود شازده پسر فعلا امکانش نیست!

۰ نظر
ملکه بانو

ماکارونی

عاشق اینم ماکارونی درست کنم، یه بشقاب بذارم جلوی شازده پسر، بشینه به خوردن و منم نگاش کنم.

۳ نظر
ملکه بانو

...

یه جور الکی و بی دلیلی حالم بده و دلم گرفته. دلم یه عالمه تنهایی میخواد و یه آغوش که برم توش و یه دل سیر گریه کنم.

ولی خوب عوضش الان یه عالمه کاره که باید انجام بدم جاش. با یه شازده پسر مریض که به جای خوب شدن هی بدتر میشه.

۱ نظر
ملکه بانو

باز هم سرماخوردگی

انگار سلسله مریضی های شازده پسر تمومی نداره!!

از دیشب دوباره تب کرده. بردمش دکتر، گفت اگه تا جمعه خوب نشد شنبه بیار ببینمش.

باز خدا رو شکر همشون سرماخوردگیه فقط، الحمدلله رب العالمین

۲ نظر
ملکه بانو

تقاضای راهنمایی

شدییییییییییییدا دلم میخواد شازده پسرو از شیر شب بگیرم.
ایضا کاری کنم خودش بخوابه.
آیا راهکاری دارین؟
۴ نظر
ملکه بانو

سر کج کردن

من موقع تشکر کردن سرمو کج می کنم، حالا سر کج کردن شده تشکر شازده پسر که با هر دفعه سر کج کردن دل من رو هم با خودش می بره.

۱ نظر
ملکه بانو

یک لحظه غفلت

اگر ببینید شازده پسرتون از یک لحظه غفلت شما استفاده کرده و قاشق و چنگال ماکارونیی رو گذاشته روی روتختی رنگ روشنتون عکس العملتون چیه؟!!

۶ نظر
ملکه بانو