یکی به این شاهزاده ما بگه نیم ساعت مونده به اذون وقت خوبی برای فوتبال بازی کردن با یه مادر روزه دار نیست!
یکی به این شاهزاده ما بگه نیم ساعت مونده به اذون وقت خوبی برای فوتبال بازی کردن با یه مادر روزه دار نیست!
دلم یکی دو روز کاملا آزاد می خواد تا بتونم یه سری مطالعه جدی، فکر جدی و برنامه ریزی جدی برای آیندم داشته باشم.
این جوری نمیشه ادامه داد.
احساس می کنم به اتلاف وقت عادت کردم و این موضوع خیلییییییییی رو اعصابمه. نمی دونم چی کار کنم دوباره برگردم به روزای پرکاری و بابرنامگی؟
داریم با هم والیبال بازی می کنیم.
تا اینجای کار هیییییییچ مدل منطقی برای سیستم امتیازدهی شاهزاده پیدا نکردم، تا ببینیم در ست های بعد به نتیجه ای می رسیم یا نه!
دلم خواست مطالب فعلا رمزی باشه. چیز خاصی نیست ولی خوب یه جور پیشگیری شخصیه.
رمز به کسایی که بخوان داده میشه
یعنی انقدر که شازده پسر توی این 1 سال و 2 ماه تلفات داده، شاهزاده توی 4 سال و 10 ماه تلفات نداده.
چقدر ما بنده های ناشکری هستیم. هی از خدا آرزوهامونو میخوایم و میخوایم. بعد که خدا بهمون میدشون جا می زنیم!
دارم سعی می کنم قوی باشم، سعی می کنم ناشکر نباشم، سعی می کنم جا نزنم.
برام دعا کنید لطفا
هر چقدر خوشحال بودم آقای پادشاه اهل فوتبال نیست، شاهزادمون داره جبرانش می کنه.
دیشب از حدود اذون مغرب تا 12 شب پای تلویزیون بود!!
شما چه جوری یه عادت بد رو برای همیشه ترک می کنید؟
احساس می کنم همین جور دارم درجا میزنم. ولی نمی دونم چی کار باید بکنم؟ روی هر چیزی یه مدت تمرکز می کنم اما دوباره همه چی مثل قبل میشه.
من از رکود متنفرم. ولی وقتی برنامه نوشت های قبلمو می بینم احساس می کنم هیچ پیشرفتی نکردم.
دلم میخواد زندگیم رنگ جدیدی بگیره.
کمک، راهنمایی، پیشنهاد لازمم!
تا چند وقت پیش شازده پسر به محض بیدار شدن بلند میشد وایمیساد. الان چند وقته تا چشم باز می کنه بلند میشه میاد اتاق ما.
تابلوه دارم به خودم انرژی مثبت میدم تا از این بی حالی و بی اعصابی چند روزه بیام بیرون؟
ماشینمونو با ٧٠٠ هزار تومن پول و کلی ابزار و وسایل کار آقای پادشاه دزدیدن. میشه لطف کنید دعا کنید همش کمپلت امشب پیدا شه؟