از دیروز به خاطر یه سرماخوردگی افتادم. همش خواب، تب و لرز، ... .

خدا قشنگ به آدم نشون میده تو هیچی نیستی، شب سالم و سلامت می خوابی، صبح با تب و لرز بیدار میشی! آدم این موقعاست فقر محض بودن خودش را به تمام معنا وجدان می کنه. 

کاش این باور رو تا آخر عمر حفظ کنم.

کاش باور کنم که هر لحظه از عمرم می تونه آخرین لحظم باشه.

کاش بتونم جوری زندگی کنم که اون دنیا روم بشه توی چشمای خدا و امام زمانارواحنا فداه نگاه کنم.