سلام عزیزم واقعا تحمل کردن دوتا بچه ی کوچیک خیلی سخته. مخصوصا اگه دست تنها باشی و کارای خونه هم ریخته باشه سرت و هر کدوم از بچه ها هم یه چیزی ازت بخوان واقعا آدم احساس روانی شدن بهش دست میده من گاهی واقعا دلم میخواد بشینم گریه کنم... اما هر چی م فکرش رو می کنم می بینم اون بچه ها هم گناهی ندارن فقط میخوان بازی کنن اینم یه مدل امتحانه دیگه . باید تمرین کنم که آرامش خودمو حفظ کنم و عصبی نشم بیا واسه همدیگه دعا کنیم بلکه خدا خودش کمکمون کنه.
۲۵ فروردين ۹۵، ۲۲:۴۳
پاسخ:
سلام
آره میدونم باید تحملمو بالا ببرم ولی ماشالا این پسر ما از صبح که بیدار میشه تا شب که بخوابه هزار تا بهانه پیدا میکنه
سلام واقعا گاهی یکیشون هم سخته، دوتا که دیگه.. ولی اگه جدیدا طاقتت کم شده، ببین دلیلش از چیه؟ از خودت یا شاهزاده گاهی به دلایلی خود ادم کم طاقته، گاهی هم به دلایلی بچه بیش از حد معمول خودش، بدقلقه گاهی هم هردو قاطی میشه که دیگه واویلاست:( از خدا برات صبر و آرامش میخوام:)
۲۸ فروردين ۹۵، ۱۴:۵۷
پاسخ:
سلام
شاهزاده کلا بدقلقه ولی حوصله من قدیم ها بسیاااااااااار زیاد بود. تازگی دیگه به اندازه قبل حوصله ندارم.
شاهزاده که تغییر نمیکنه باید صبر خودمو بالا ببرم
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیانثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
واقعا تحمل کردن دوتا بچه ی کوچیک خیلی سخته.
مخصوصا اگه دست تنها باشی و کارای خونه هم ریخته باشه سرت و هر کدوم از بچه ها هم یه چیزی ازت بخوان واقعا آدم احساس روانی شدن بهش دست میده
من گاهی واقعا دلم میخواد بشینم گریه کنم...
اما هر چی م فکرش رو می کنم می بینم اون بچه ها هم گناهی ندارن فقط میخوان بازی کنن اینم یه مدل امتحانه دیگه . باید تمرین کنم که آرامش خودمو حفظ کنم و عصبی نشم
بیا واسه همدیگه دعا کنیم بلکه خدا خودش کمکمون کنه.