سلاااااااااام

سال نوتون با از 22 روز تاخیر مبارک.

سال 96 با دوری آقای همسر شروع شد، و با یک هفته عالی و آرامش بخش در منزل پدری ادامه پیدا کرد.

در ادامه بگم که شازده پسر رو از شیر گرفتیم و داریم با گریه های قبل و بعد خوابش دست و پنجه نرم می کنیم. البته در اینجا باید از زحمات بی شائبه آقای همسر تشکر وافی و شافی رو داشته باشم.


این چند وقت چندین کتاب از فیدیبو خریدم که فعلا دوتاش کامل شد: مادربزرگ سلام می رساند و می گوید متاسف است و من پیش از تو.

قلم فردریک بکمن رو دوست داشتم؛ جوری که باعث شد "مردی به نام اوه" و "و هر روز صبح راه خانه دورتر و دورتر می شود" رو بخرم. هر چند تخفیف %50 عیدانه فیدیبو هم بی تاثیر نبود. 

خرید "من پیش از تو" کاملا تاثیر گرفته از تبلیغات گستردش در اینستا و البته نظرات مثبت در گودریدز بود. کتاب بدی نبود، اما نه به اندازه فیدبک های گسترده جامعه.

بقیه کتابایی که خریدم رو بعد از خوندن اگه خوب بودن معرفی می کنم.


دارم کتاب "چهار اثر فلورانس اسکاول شین" رو می خونم اما نتونستم باهاش خوب ارتباط برقرار کنم. پولی که بابتش دادم و تعریف های زیادی که ازش شنیدم، انگیزه ای هستند برای ادامه دادنش. امیدوارم در آخر مثل اکثریت خوانندگانش راضی باشم از خوندنش.

سه تا کتاب کاغذی دیگه هم در دست خواندنند.


دیگه این که نت خونه قطعه و من باید صبر کنم تا آقای همسر بیاد خونه تا به نت دسترسی پیدا کنم. اینه که نظر نمیدم. ولی می خونمتون


چند تا از جمله هایی که این چند وقت مرتب در ذهنم تکرار می کنم: 

"هیچ مسئله ای برای ما اتفاق نمی افته، مگر این که در حد توانمون باشه."

"هر وقت فکر کردی این مسئله در حد توان من نیست، بدون خودتو دست کم گرفتی"

"لایکلف الله نفسا الا وسعها"