دارم تمرین می کنم وقتی کسی از سختی های زندگیش به خصوص بچه هاش میگه، نمونه ای سخت تر و بدتر از زندگی خودم مثال نزنم، گوش بدم و فقط همدردی کنم.
دارم تمرین می کنم وقتی کسی چیزی تکراری تعریف می کنه، جوری گوش بدم که نفهمه تکراریه.
دارم تمرین می کنم وقت صحبت و بحث با شاهزاده بیشتر روی درک احساساتش تمرکز کنم.
خط سوم کاملا موافقم منم باید بیشتر تلاش کنم.
و خط اول! نمیدونم چقدر خوبه! خوب نیست که اگر کسی چیزی میگه ما بگیم ما بدتر، ما سخت تر! اما گاهی گفتنِ بعضی چیزها باعث میشه اون مخاطبمون حس سختیش کمتر بشه. یعنی وقتی بدونه بچه ی ما کلا شبها نمیخوابه از اینکه بچه ش ساعت دو میخوابه خدا رو شکر میکنه! مثلا!
هرچند که من کلا سعی میکنم نشینم و به غرهای بقیه گوش ندم که بخوام جوابی بدم یا ندم! و بحث رو عوض میکنم.
درددل آره، گوش میکنم. اما غر و اینکه "من چقدر مادر فداکاری هستم" و "چقدر این بچه اذیت میکنه" نه! هرچی کمتر بشنوی روان خودت هم آرومتره.